۱۶۰ کارخانه القایی: تولید برابر با فولاد مبارکه، مصرف برق دو برابر

۱۶۰ کارخانه القایی: تولید برابر با فولاد مبارکه، مصرف برق دو برابر

160 کارخانه القایی به اندازه یک کارخانه فولاد مبارکه تولید می‌کنند اما با دو برابر توان برق مصرفی بیشتر!

حسام ادیب
این مقاله به قلم جناب آقای مهندس حسام ادیب، بنیان‌گذار گروه دانش بنیان پاترون، در سایت جهان فولاد، در تاریخ دهم مهر ماه 1404 منتشر شده است.

در ابتدا این موضوع را شفاف کنم که از عاشقان صنعت فولادسازی با کوره القایی هستم ولی نه از آن دسته عاشقان کور که برای بهبود وضعیت اقدامی نمی‌کنند.

در طول 12 سال گذشته با برگزاری دوره‌های آموزشی حضوری در شهرهای مختلف و همچنین به‌صورت آنلاین (که تقریبا همگی رایگان هم بوده است) و انتشار مقالات و مطالب متعدد، در جهت ارتقای بهره‌وری و کاهش بهای تمام‌شده در صنعت فولادسازی اهتمام ورزیده‌ام. حتی در مجموعه‌مان، یک آکادمی‌ برای آموزش و مشاوره راه‌اندازی کرده‌ایم. با این حال، حاصل این تلاش‌ها تقریبا “هیچ” بوده است.

اما پرسش اصلی اینجاست: چرا؟

ابتدا اجازه دهید آماری تقدیم کنم. در کشورمان حدود 185 کارخانه فولادسازی با تکنولوژی کوره القایی وجود دارد که تقریبا همه آن‌ها شمش فولادی تولید می‌کنند که خوراک کارخانجات نورد، جهت تولید میلگرد و مقاطع فولادی است. حدود 25 کارخانه تعطیل یا غیرفعال هستند. در نتیجه حدود 160 کارخانه فعال داریم که توان اسمی کوره‌های آن‌ها حدود 1550 مگاوات است (برآورد می‌کنیم حدود 150 مگاوات دیگر هم در این کارخانه‌ها، کوره‌های غیرفعال نصب شده است). تولید این کارخانجات، با فرض اینکه به خاطر قطعی برق یا گاز متوقف نشوند، حدودا 8.5 میلیون تن در سال است. ( توضیح آن‌که در شش ماه نخست 1404، طبق برآورد ما حداقل 40% از ظرفیت این بخش صنعت به خاطر قطعی برق کاسته شده است.)

برای اینکه مقیاس را بدانیم، فولاد مبارکه 8 کوره با توان حدودی 880 مگاوات دارد و تولید سالانه آن، طبق آمار رسمی بدون تعطیلی ناشی از قطعی برق، حدود 7.4 میلیون تن است. یعنی القایی‌ها (کمتر از) 2 برابر توان بیشتری برایشان نصب شده ولی فقط 15% بیشتر از فولاد مبارکه تولید می‌کنند. به عبارتی فولاد مبارکه، که برای مقایسه انتخاب شده، به ازای هر یک مگاوات حدود 700 تن فولاد در ماه تولید می‌کند و فولادسازان القایی حدود 450 تن. البته فولاد مبارکه هم می‌توانست بهتر از این باشد ولی در هندوستان که مهد فولادسازی با کوره القایی است، گزارش‌ها حاکی از تولید حدود 750 تن در ماه به ازای هر مگاوات به طور میانگین است. یعنی فولادسازی القایی در ایران می‌توانست بازدهی‌اش را حدودا 65% بیشتر کند.

اما چرا این بازدهی را نداریم؟

خلاصه و مفید آن‌که اولا کوره القایی اساسا برای ذوب آهن اسفنجی طراحی نشده است اما در ایران به دلیل این‌که همتراز کشورهای صنعتی نیستیم، تولید سرانه قراضه یا ضایعات آهنی‌مان بسیار پایین است در نتیجه مجبوریم از آهن اسفنجی فولاد تولید کنیم. گزارش‌ها و آمارها حاکی از تولید سالانه 2 تا 3 میلیون تن قراضه است. یعنی سرانه حدود 25 کیلوگرم در سال! در حالیکه در کشوری مثل امارات این سرانه حدود 200 کیلوگرم در سال است.

در حالی در ایران کمتر از 10% از فولاد با قراضه تولید میشود (و بیشتر از 90% با آهن اسفنجی) که در کشور همسایه‌مان، ترکیه، حدود 85% فولاد با قراضه تولید می‌شود!

پس عدم دستیابی به برنامه‌های توسعه‌ای، عامل اجبار به مصرف آهن اسفنجی بوده است. می‌توان گفت به خاطر ماهیت تکنولوژیک کوره القایی، حدود نیمی از آن 65% بازدهی کمتر، مربوط به این عدم مصرف قراضه می‌شود. (سوال: مقصر این عدم توسعه صنعتی و اقتصادی که باعث چنین اتلافی در این بخش شده کیست؟ نقش سرمایه‌گذاران در بخش فولادسازی با کوره القایی چیست یا چه می‌تواند یا می‌توانست باشد؟)

و دوم: دلیل نیم دیگر آن بازدهی کمتر چیست؟ یک کلام: نبود انگیزه!

به چه معنا؟ وقتی برق و گاز از سوبسیدی خیره‌کننده برخوردارند، چرا باید یک تولیدکننده نگران اتلاف آن باشد؟ چه انگیزه‌ای باعث می‌شود وقتی نهاده‌های تولید از قبیل انرژی و نیروی انسانی در ایران در مقایسه با نرخ‌های جهانی ناچیز هستند ولی قیمت محصول نهایی بر اساس نرخ‌های جهانی تعیین می‌شود یک تولیدکننده وقت خود را برای بهبود بازدهی تلف کند؟ این حقیر هم این نکته را بعد از چند سال زحمت بیهوده متوجه شدم.

زمانی یک تولیدکننده به خود زحمت بهبود بازدهی می‌دهد که متوجه شود دیگر با هر بازدهی پایینی، سودآوری ندارد.

به نظر می‌رسد در این دوره حاضر که توفقات تولیدی به خاطر قطعی برق، باعث افزایش شدید بهای تمام شده و شکستن کمر این بخش صنعت کشور شده و همچنین با توجه به افزایش تدریجی هزینه برق در کشور، وقت آن رسیده است که فولادسازان القایی هم انگیزه‌های لازم را برای بهبود بازدهی پیدا کنند.

اگرچه سال‌ها پیش مدیران و متخصصان صنعت را در دلم سرزنش می‌کردم، امروز بر این باورم که سیاست‌گذارانی که با اعتماد به نفس، باعث و بانی اتلاف منابع و زیرساخت‌های کشور هستند را باید بیشتر سرزنش و حتی‌المقدور پاسخگو کرد.

از طرفی باید با آموزش و آگاه‌سازی تلاش کرد هم انگیزه‌ها را بیدار کرد و هم راه و مسیر بهبود بازدهی را نشان داد. تجربه نشان داده انتظاری از دولت و متصدیان صنعت هم نباید داشت. اگر به آن‌ها باشد، به راحتی می‌گویند درب این کارخانه‌های القایی را ببندید! کما اینکه گفته بودند! اما آن‌ها که دلسوز این همه سرمایه و زیرساخت ایجاد شده و آن نیم میلیون نفری که به طور مستقیم و غیرمستقیم از فولاسازی القایی نان می‌خورند (160 کارخانه ضربدر میانگین 250 نفر مستقیم، ضربدر 12 برابر غیرمستقیم‌ها) هستند، برایش تلاش خواهند کرد.

ما برای کشورمان تا زنده‌ایم تلاش خواهیم کرد.

نسخه منتشر شده مقاله در سایت جهان فولاد: https://B2n.ir/by1891

POST YOUR COMMENT

Your email address will not be published.