X

دوران خوشگذرانی با نفت، طلا و سنگ‌آهن رو به پایان است

مصاحبه روزنامه صمت با حسام ادیب

مصاحبه زیر در روزنامه صمت مورخ ۱۹ دیماه ۱۳۹۶ شماره ۹۵۶ به چاپ رسیده است.
جهت مشاهده اصل مطلب چاپ شده، لطفا اینجا را کلیک فرمایید. 
 
در گفت‌وگوی صمت با مدیرعامل یک شرکت دانش‌بنیان مطرح شد:

دوران خوشگذرانی با نفت، طلا و سنگ‌آهن رو به پایان است

سارا اصغری: استفاده از توان و ظرفیت شرکت‌های دانش‌بنیان در هر صنعتی می‌تواند سبب ایجاد بهره‌وری و ارزش‌افزوده شود، توان و ظرفیتی که در صنعت فولاد کشور چندان مورد توجه نگرفته است.

هر چند برخی شرکت‌های دانش‌بنیان توانسته‌اند گام‌هایی در این صنعت راهبردی بردارند اما فعالیت این شرکت‌ها و ارائه تسهیلات به آنها باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد زیرا از این پس آنچه در زنجیره فولاد می‌تواند سبب توسعه و بالندگی شود، ایجاد دانش است. درباره نقش و اهمیت شرکت‌های دانش‌بنیان در صنعت فولاد و لزوم توجه به این شرکت‌ها صمت با حسام ادیب، مدیرعامل یک شرکت دانش‌بنیان در زمینه فولاد به گفت‌وگو نشسته که در ادامه مشروح آن را می‌خوانید.

 

 

  • نقش شرکت های دانش بنیان در توسعه فولاد را چگونه ارزیابی می کنید؟

وقتی از صنعت فولاد حرف می زنیم، در واقع از ترکیبی از تخصص ها، مهارت ها، دانش فنی و علم سخن به میان می آوریم که در کنار یکدیگر مفهوم کلی صنعت فولاد را شکل می دهند. تخصص ها و مهارت هایی از قبیل مدیریت استراتژیک، برنامه ریزی، مدیریت مالی، مدیریت منابع انسانی، مدیریت بازاریابی و فروش، مدیریت دانش، مدیریت تکنولوژی، مدیریت لجستیک و غیره. همچنین این صنعت در بر گیرنده دانش فنی در حوزه های مختلف صنعت از قبیل متالورژی، مکانیک، برق، پلیمر، شیمی، فیزیک و غیره است. طبیعتا توسعه صنعت فولاد نیازمند همه این تخصص ها و دانش فنی مربوط به آن است.

در تعریف شرکت های دانش بنیان در مصوبه مجلس آمده است: “شرکت‌ها و موسسات دانش‌بنیان شرکت یا مؤسسه خصوصی یا تعاونی است که به منظور هم‌افزایی علم و ثروت، توسعه اقتصاد دانش‌محور، تحقق اهداف علمی و اقتصادی (شامل گسترش و کاربرد اختراع و نوآوری) و تجاری‌سازی نتایج تحقیق و توسعه (شامل طراحی و تولید کالا و خدمات) در حوزه فناوری‌های برتر و با ارزش‌افزوده فراوان به ویژه در تولید نرم‌افزارهای مربوط تشکیل می‌شود.” بر این اساس چنانچه شرکت های دانش بنیان را شرکت هایی که در حوزه فناوری های برتر فعالیت می کنند تلقی کنیم، بیشتر باید به بخش هایی از صنعت فولاد بپردازیم که فناوری های برتر در آن نقش دارند. طبیعتا هر شرکت دانش بنیان یا متخصصینی که در شرکت های دانش بنیان مشغول فعالیت هستند هدف گذاری خود را برای تمرکز روی هر بخشی از حوزه های مختلف مربوط به صنعت فولاد، بر اساس دانش و تجربیات و دریافت های خود انجام می دهند. اگر بخواهیم این حوزه ها را دسته بندی کنیم، دو دسته کلی را می توان شناسایی نمود: حوزه های مربوط به تکنولوژی تجهیزات مربوط به فولادسازی و یا به عبارتی آنچه به سرمایه گذاری ثابت طرح های فولادی بر میگردد و دیگری حوزه های مربوط به بهره برداری از صنعت فولاد و نهاده های تولید.

به اعتقاد من با توجه به اینکه توسعه صنعت فولاد از حیث تکنولوژی تولید و سرمایه گذاری مربوط به آن، هم به لحاظ اهمیت یکپارچگی بخش های مختلف یک کارخانه و هم به لحاظ میزان عرضه و تقاضا (با توجه به اینکه تعداد طرح های جدید در هر سال به تعداد انگشتان دست هم شاید نرسد)، این بخش نمی تواند چندان مورد توجه شرکت های دانش بنیان باشد چراکه برای هر سرمایه گذار، گارانتی یکپارچگی کل فرایند و تجهیزات و کیفیت و کمیت محصول خروجی اهمیت به سزایی دارد، به این شکل که معمولا توسعه سخت افزاری صنعت فولاد با دانش فنی یک شرکت خاص، که ارائه دهنده تجهیزات و تکنولوژی است، پیش می رود و با توجه به اینکه گردآوری بخش های مختلف سخت افزاری جهت توسعه صنعت فولاد نیازمند گردآوری متخصصین مختلف و تجربه های گرانقیمت و ریسک بالایی است و معمولا در بازه های زمانی کوتاه، نه تنها بازخورد مالی و اقتصادی ندارد بلکه دارای ریسک بسیار بالایی است، شاید شرکت های دانش بنیان توفیق چندانی در این حوزه به دست نیاورند.

اما در حوزه های مرتبط به بهره برداری از صنایع فولاد و توسعه این بخش، حتی اگر بخش های دانش محور مدیریتی را هم از آن جدا کنیم (که به نظر من جای کار بسیار هم دارد) و صرفا به حوزه فناوری های برتر بپردازیم، نقش شرکت های دانش بنیان می تواند بسیار گرانقدر باشد. گردش مالی صنعت فولاد به قدری بالاست که تمرکز روی حوزه های مختلف آن می تواند هم به نفع شرکت های فولاد و هم شرکت دانش بنیان باشد و هم می تواند برای کشور ارزش افزوده بسیاری ایجاد کند.

به عنوان مثال چنانچه تولید فولاد در کشور را ۱۵ میلیون تن در سال هم فرض کنیم و چنانچه حدود ۱۰ کیلوگرم فروآلیاژ با بهای ۵ هزار تومان به ازای هر کیلوگرم مصرف شود، سالانه ۷۵۰ میلیارد تومان صرف فروآلیاژهایی می گردد که عمدتا وارداتی هستند. طبیعتا چنانچه شرکت های دانش بنیان روی حوزه های اینچنینی تمرکز کنند، عواید زیادی نصیب همه ذینفعان می شود. مثال دیگر الکترود گرافیتی است که در کشور تولید نمی شود یا نسوزهای صنعت فولاد که عمده مواد اولیه آن وارداتی است. در کنار این اقلامی که در صنعت فولاد مورد مصرف قرار می گیرند، اقلام دیگری هستند که گردش مالی اشان مانند مثال های فوق نیست اما می توانند هریک ارزش افزوده بسیاری را ایجاد کنند.

به عنوان مدیر یک شرکت دانش بنیان که برای اولین بار در کشور پودر قالب ریخته گری را تولید نمود، یعنی کالایی که گردش مالی آن در سال کمتر از ۱۰ میلیارد تومان است، می توانم با اطمینان عرض کنم که جلوگیری از خروج چند میلیارد تومان یا چند میلیون دلار ارز در سال از کشور، توسط هر شرکت دانش بنیان، می تواند توسط تعداد زیادی شرکت دانش بنیان، جلوی خروج هزاران میلیارد تومان و میلیاردها دلار در سال را بگیرد. مثال دیگری که می خواهم عرض کنم، محصول دانش بنیان جدید مجموعه ماست که عبارت است نسوز های نانو باند که دارای خواص بسیار جالبی هستند و با وجود آنکه قیمت آنها شاید حدود یک و نیم برابر نسوزهای معمول باشند، اما عمر بیش از دو برابر دارند که این یعنی خود صرفه جویی بسیار و ایجاد ارزش افزوده چشم گیر. بعید می دانم کسی بتواند با این ارقام و اعداد مخالفتی با نقش ویژه شرکت های دانش بنیان داشته باشد.

جمع بندی عرایضم این که چنانچه فارغ از توسعه کمی صنعت فولاد، روی توسعه کیفی آن از نظر ایجاد ارزش افزوده کار کنیم، قطعا و یقینا منافع بسیاری نصیب کشور می گردد.

 

  • نقش پارک های علم و فناوری را در کمک به توسعه فولاد تا چه اندازه مهم می دانید.

بدون تعارف بگویم نقش پارک های علم و فناوری برای صنعت گران و متخصصین کشور چندان شناخته شده نیست. این در حالی است که با امکانات و مزایایی که این پارک ها برای متخصصین و شرکت ها در کشور ایجاد می کنند، شرکت های دانش بنیان می توانند با برخورداری از تسهیلات این پارک ها سرعت رشد بیشتری گرفته، زودتر به نتیجه برسند. نقش پارک های علم و فناوری برای پروراندن ایده های خلاقانه و پژوهش روی طرح ها تا رسیدن به تولید است و حمایت از استارت آپ ها و شرکت های مبدع. تمرکز این پارک ها حسب برداشت من، رساندن ایده ها و ابداعات و اختراعات به مرحله تولید است. هرچند فرایند ورود به این پارک ها اندکی سخت است و اطلاع رسانی شایسته ای صورت نگرفته است (که نمود آن در نسبت شرکت های دارای پتانسیل حضور در این پارکها به شرکت های حاضر در آنهاست) اما این پارک ها می توانند تا حدی که قانون اجازه داده است به شرکت های دانش بنیان هم کمک کنند. در واقع پارک های علم و فناوری و سیستمی که برای مدیریت شرکت های دانش بنیان در کشور به وجود آمده به طور تقریبا موازی فعالیت می کنند و هر کدام محاسنی دارند و خب البته ضعف هایی هم هست. لازم است اینجا این نکته را هم اضافه کنم که با توجه به اطلاعاتی که در خصوص پارک های علم و فناوری در کشورهای دیگر دارم، هنوز سطح خدمات و امکانات و تسهیلات پارک های ما در ایران برازنده اهداف ما نیست که امیدوارم با صرف بودجه های بیشتر، پشتیبانی شایسته تری از شرکت های دانش بنیان کشور گردد.

 

  • شرکت های دانش بنیان تا چه اندازه ایده های فناورانه در صنعت فولاد ایجاد کرده اند؟

در صنعت فولاد شرکت های دانش بنیان شاخصی مثل شرکت توسعه صنایع نفت و گاز سرو وجود دارند و طبعا صنعت فولاد از این شرکت های دانش بنیان بی بهره نیست اما باید اقرار کنیم که نه تنها هنوز اعتماد کافی به شرکت های داخلی و دانش بنیاد در صنعت فولاد به دست نیامده، بلکه تعداد این شرکت ها نیز در مقایسه با ابعاد صنعت فولاد قابل توجه نیست. حتی با وجود تاکید دولت بر حمایت از شرکت های دانش بنیان، باید گفت شرکت های دولتی یا نیمه دولتی تولیدکننده فولاد در کشور نیز اهمیت خاصی برای شرکت های دانش بنیان قائل نیستند چراکه بیش از هر چیز کیفیت محصول شرکت های دانش بنیان برای آنها اهمیت دارد، در حالیکه اگر حمایت های مشخصی از این شرکت ها به عمل آید، طبیعتا شرکت های دانش بنیان با سرعت بیشتری می توانند رشد کنند. در واقع چنانچه شما محصول دانش بنیانی را به کارخانه فولادی ارائه کنید، تمایز خاصی در نحوه برخورد برای شما قائل نمی شوند مگر آنکه مانند هر شرکت داخلی و خارجی دیگری، نمونه محصول خود به فولادساز ارائه کنید، فرایندهای مربوطه را طی کنید و در صورت تایید کیفی در مناقصه ها وارد شوید. اما چنانچه شرکت های دانش بنیان می توانستند با حمایت های جزئی مثل همکاری متخصصین شرکت های فولادساز و تست نمونه های تجاری سازی شده و نگاه غیرخریدارانه به شرکت های دانش بنیان و تسریع در همکاری با ایشان در جهت رشد فناوری و کیفی، به بهبود محصولات شرکت های دانش بنیان کمک کنند، سرعت رشد این شرکت ها چندین برابر می شد. البته حمایت هایی روی کاغذ و در شعار و تبلیغات نشان داده می شود اما در هنگام عمل، تفاوت خاصی بین یک شرکت دانش بنیان با شرکت های داخلی و خارجی دیگری نیست. از این جهت، با توجه به ریسک های صنعت فولاد شاید طبیعی هم باشد که شرکت های دانش بنیان نقش چندان بزرگی در صنعت فولاد نداشته باشند.

 

  • حمایت از طرح های دانش بنیان در فولاد تا چه اندازه باید مورد حمایت از سازمان های دولتی چون ایمیدرو قرار گیرد؟

پاسخ به این سوال در خود سوال نهفته است. بگذارید مثالی بزنم. همانطور که عرض کردم ما برای اولین بار پودر قالب ریخته گری را تولید کرده ایم. هزینه تحقیقات ما، زمانی که شرکت ما بسیار کوچک بود، برای ما زیاد بود. پس از موفقیت در تولید آزمایشی، برای تجاری سازی نیازمند تجهیزات مناسبی بودیم. در مجموع چند صد میلیون تومان، در حالت حداقلی، نیاز بود که هر طور بود، این سرمایه گذاری انجام شد. پس از آن ما تبدیل به شرکت دانش بنیان شدیم. میزان وامی که برای ما، پس از آن، در نظر گرفته شد، حتی یک پنجم آن سرمایه گذاری حداقلی ما هم نبود. تازه آن وام را با کلی دوندگی به دست آوردیم. اما شنیده ام، طرح مطالعاتی مشابهی حدود ۱۵ تا ۲۰ سال پیش در ایمیدرو برای تولید پودر قالب ریخته گری تعریف شده بوده که بودجه آن به نسبت ارزش پول امروز، بیش از دو برابر کل سرمایه گذاری ما بوده، بدون آنکه به مرحله تجاری سازی برسد. اگر این شنیده ها صحت داشته باشد که ظاهرا دارد، نقش ایمیدرو کاملا روشن است. تصور کنید آن بودجه در اختیار مجموعه ما قرار گرفته بود. در آن صورت ما امروز قادر به تولید همه گریدهای مورد نیاز صنعت فولاد بودیم در حالیکه امروز به دلیل ضعف نقدینگی، امکان سرمایه گذاری جهت تولید همه گریدها را نداریم، در حالیکه دانش آن را داریم. گرفتن هرگونه وام هم مستلزم ارائه وثیقه است. اگر ما قادر به ارائه چنان وثایقی بودیم، شاید هیچ وقت دانش بنیان نمی شدیم! ماجرای اکثر شرکت های دانش بنیان، ماجرای علم بهتر است یا ثروت بوده است. اگر حتی امروز ایمیدرو و سازمان های مشابه گله کنند که چرا ما به سراغ آنها نرفته ایم، من هم از ایمیدرو می پرسم چرا آنها به سراغ ما نیامده اند؟ ایمیدرو پدر صنعت فولاد و متولی آن است و بی تردید با بدنه کارشناسی و تخصصی و نظارتی اش، می تواند نقش پررنگ تری در سمت و سو دادن به فعالیت های شرکت های مرتبط به زنجیره فولاد ایفا کند. البته ما گله ای نداریم و به حمایت های شفاهی عادت کرده ایم اما وقتی سوال می شود حمایت ایمیدرو تا چه اندازه باید باشد، پاسخ من این است: به اندازه بزرگی صنعت فولاد. ایمیدرو سند چشم انداز صنعت فولاد را برای سال ۱۴۰۴ ارائه نموده است اما من تا کنون یک گزارش از نیازمندیهای صنعت فولاد تا سال ۱۴۰۴ در حوزه محصولات فناورانه ندیده ام. به نظر من اولین گام حمایت، ارائه فراخوان برای شرکت های دارای پتانسیل و دانش محور، برای رفع نیازمندیهای صنعت فولاد است. تا نیاز اعلام نشود، پاسخ به نیاز داده نخواهد شد. سوال من این است: آیا ما برای تولید ۵۵ میلیون تن فولاد، نیاز به نسوزهای پیشرفته نداریم؟ نیازمند فروآلیاژهای اقتصادی نیستیم؟ نیازمند الکترود، تیوب مسی، پودر قالب ریخته گری، صفحه اسلاید گیت، نازل تاندیش، قطعات ویژه نسوز، وایر یا مفتول های تزریقی در مذاب و غیره و غیره نیستیم؟ همانطور که عرض کردم، ما از جهت عدم حمایت از خودمان گله ای نداریم اما از جهت سوزاندن فرصت ها و اتلاف منابع، مثل هر شهروند دلسوخته دیگر، گله مندیم. هدایت و توسعه صنعت فولاد از توان شرکت های دانش بنیان خارج است. این مهم در دست دولت مردان و دولت زنانی است که در راس امور، قادر به تغییر وضعیت هستند.

 

نکته آخر:

کشور ما از نظر پتانسیل برای برخورداری از رشد و رفاه، کمتر از آلمان و اتریش و سوئد نیست. هم منابع بیشتری نسبت به آنها داریم و هم متخصصین علاقه مند و توانا. هر کشور موفقی امروز نان دانش خود را می خورد. دوران خوش گذرانی با نفت و طلا و سنگ آهن تمام شده است. مدیران کشور ما باید بر اساس شایستگی های محوری و مزیت های رقابتی کشور، با تمرکز، به رشد دانش و ایجاد ارزش افزوده کمک کنند. این نه تنها به نفع کشور ماست، بلکه برای اقتصاد جهانی و رفاه همه مردم کره زمین لازم است. شرکت های دانش بنیان می توانند به رشد اقتصادی کشور، جلوگیری از فرار مغزها، جلوگیری از خام فروشی و صادرات منابع طبیعی، حفظ محیط زیست و بهبود وضعیت زندگی و رفاه مردممان کمک کنند. دولت این را فهمیده و با ایجاد زیرساخت برای توسعه شرکت های دانش بنیان، در این جهت گام نخستین را برداشته است اما لازم است با مدیریت تخصصی و درایت، این بار را به منزل رساند.

 

 

 
حسام ادیب: